باشگاه پرنده نگری ایرانیان
اعضا
خانه پرندگان ایران وبلاگ
باشگاه پرنده نگری ایرانیان
سبد خرید جستجو اعضا زبان

سرنوشت امید تنهاترین بازمانده‌ی درناهای سیبری در ایران

آیا سرنوشت تلخی در انتظار "امید" تنهاترین بازمانده‌ی درناهای سیبری است؟

نویسنده: پریسا بابارضا             

ویرایش علمی: ابراهیم شکوهی

 

قبل از پاسخ یه این سوال لازم است کمی بیشتر با درناها و خصوصا درنای سیبری آشنا شویم و ریشه ی این‌همه علاقه و توجه ویژه‌ای که مردم آسیا به این پرنده دارند را بدانیم. درنای سیبری یکی از 15 گونه‌ی درنا در دنیاست که طبق تقسیم‌بندی‌های اتحادیه‌ی جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) در فهرست پرندگان در معرض خطر انقراض قرار دارد.

Siberian Crane

درناهای سیبری پرندگانی زیبا با خصوصیات منحصر بفرد هستند که از لحاظ ظاهر، صدا و رقص جفت‌یابی توجهات زیادی را به خود جلب کرده‌اند. جالب است بدانید درناها می‌توانند در هر زمان با جفت خود و یا حتی بدون آن و به تنهایی برقصند‌. صدای درنای سیبری شبیه فلوت و مانند "اروک اروک" است. ویژگی‌های ظاهری درنای سیبری نر و ماده کاملا شبیه به هم و فقط جثه‌ی پرنده‌ی نر اندکی بزرگ تر از ماده است. زیستگاه اصلی و محل زادآوری آن‌ها در نواحی تندرا و بخش‌هایی از تایگای سیبری است. درناهای سیبری برای تغذیه و لانه‌سازی به تالاب‌ها و دریاچه‌های آب شیرین با عمق کم و دارای دید میدانی وسیع وابسته هستند. آن‌ها شب‌ها روی یک پا می‌خوابند و سر خود را لای پرهای شانه‌شان می‌گذارند. این پرندگان زیبا تقریبا همه‌چیزخوار هستند و معمولا در فصل تابستان که زمان بزرگ کردن جوجه‌هاست از ریشه، ریزوم (ساقه‌های زیرزمینی برخی گیاهان غده‌دار)، جوانه‌های جگن‌ها، دانه و سایر بخش‌های گیاهان و همچنین حشرات و بی‌مهرگان مانند حلزون‌ها و کرم‌ها و مهره دارانی مانند ماهی‌، موش‌ و حیوانات کوچک تغذیه می‌کنند ولی در زمستان اکثرا از گیاهان و در صورت وجود حشرات و کرم‌ها تغذیه می‌کندد. آن‌ها تابستان خود را به لانه‌سازی و جوجه‌آوری و تغذیه و مراقبت کردن از آن‌ها می‌گذارنند. در ماه ژوٸن (تیر) و آغاز فصل تابستان پرنده‌ی نر و ماده پرهای خود را به گل آغشته می‌سازند. به این منظور آن‌ها با نوک خود گل و لای و لجن را به روی پرهایشان می‌ریزند و به نوعی رنگ پرهایشان از سفید به قهوه‌ای تغییر می‌دهند. این کار نشانه‌ای است برای آماده بودن جهت تولید مثل و همچنین به نوعی خود را استتار نیز می‌کنند. درناهای سیبری پرندگانی قلمروطلب حتی در زمان خارج از فصل زاد‌آوری هستند. با فرارسیدن زمان تخم‌گذاری، هرکدام از جفت‌های بالغ زادآور سایر جفت‌ها را کیلومترها از قلمرو خود دور می‌کنند. درناهای سیبری معمولا دو تخم می‌گذارند ولی اکثرا فقط یکی از جوجه شانس بقا دارد. مراقبت از تخم‌ها و بزرگ کردن جوجه‌ها بر عهده‌ی هر دو پرنده‌ی نر و ماده است. پس از حدود 29 روز یعنی از اواخر تیر تا اوایل مرداد جوجه‌ها به دنیا می‌آیند و حدود 75 روز بعد یعنی از اواخر مهر آماده‌ی پرواز می‌شوند. رنگ چشم جوجه‌ها تا شش ماهگی آبی است و رنگ پرهای آنان تا رسیدن به سن بلوغ که سه سال طول می‌کشد، متمایل به دارچینی است. همچنین به تدریج نقاب قرمز کم‌رنگ روی صورتشان از پر خالی می‌شود و به صورت پوست قرمز رنگ پدیدار می‌گردد. درناهای سیبری در بین پرندگان دارای عمر طولانی هستند و به طور میانگین 70 تا 75 سال عمر می‌کنند اما با توجه به نرخ پایین رشد جمعیت آن‌ها به دلایل متعدد از جمله تعداد کم جوجه‌ها و مهاجرت‌های طولانی، در بهترین حالت سالانه فقط حدود ده درصد به جمعیت آن‌ها افزوده می‌شود.

در اواخر تابستان که تالاب‌ها و دریاچه‌های نواحی شمالی آسیا در سیبری، شروع به یخ زدن و یا به دلیل تغییر اقلیم خشک شدن می‌کنند، والدین همراه جوجه‌ها و نابالغین، مهاجرت خود را به سمت جنوب آغاز می‌نمایند که از این تعداد برخی به مقصد نمی‌رسند. آن‌ها فارغ از مرزهای سیاسی دنیای امروز همچون نیاکان خود، مسیر چندین هزار ساله ای که در حافظه‌ی خود دارند را می‌پیمایند و حدود پنج هزار کیلومتر را تا رسیدن به مناطق زمستان‌گذارنی طی می‌کنند. درناهای سیبری برای طی این مسافت با صرف حداقل انرژی ممکن، ماند پرندگان شکاری بزرگ‌جثه، از ستون‌های جریان‌های هوای گرم بالارونده برای اوج‌گیری استفاده می‌کنند.

دلیل محبوبیت و ریشه‌ی تاریخی و اسطوره‌ای درنای سیبری

مفهوم تقویم و زمان برای انسان شکارچی و بعدها کشاورز به معنی گذر فصل‌ها و پدیده‌های طبیعی تکرار شونده مانند پدیدار گشتن گیاهان فصلی و رفت و آمد حیوانات مهاجر نمود پیدا می‌کرده است. در نظر بومیانی که در جوار زیستگاه تابستانی درنای سیبری بودند، بازگشت آن‌ها پیام‌آور آمدن شرایط اقلیمی مناسب، توام با آرامش و فصل جدید بوده است. چنانکه مردم سیبری با اعتقاد به جاودانگی روح خود در کالبد درنای سیبری این پرندگان را گرامی می‌دارند و معتقدند که پس از مرگ، روح آن‌ها در قالب یک درنای سیبری به آسمان پرواز خواهند کرد. همچنین برای بومیانی که در مناطق زمستان‌گذارنی درناها بوده‌اند، رسیدن این پرندگان مهاجر نشانگر آغاز فصل سرما بوده است. مردم هند مکانی را که درناها در فصل زمستان در آن فرود می‌آمدند، مقدس می‌پنداشتند و در فرهنگ آن‌ها درنای سیبری به سوسن پرندگان (lily of birds) مشهور است. همینطور مردم ژاپن از دیرباز درناها را در افسانه‌ها و فرهنگ باستانی‌شان نماد شفا و طول عمر می‌دانستند و هنوز هم این سنت را با ساختن اوریگامی زنده نگه داشته‌اند.


Siberian Crane

تمبر درنای سیبری در هند _ عکس از سایت indiapicks


تاریخچه‌ی اولین ثبت‌ها از مشاهدات درنای سیبری و اقدامات پایشی و سرشماری


از چه زمانی درنای سیبری شناخته و ثبت شد؟
در سال 1768م (1147ش) یک گروه دانشمند توسط کاترین دوم برای شناسایی سرزمین‌های تحت امپراطوری روسیه، به سیبری فرستاده شدند ویک آلمانی به نام پیتر سایمون پالاس (Peter Simone Pallas) که استاد تاریخ علوم طبیعی بود مسٸول تنظیم و ارسال گزارش‌های سایر محققین شد. در سال 1773م (1152ش) برای اولین بار نام این پرنده به طور رسمی توسط وی ثبت علمی گردید. البته این اولین باری نبود که توصیف مشخصات درنای سیبری در آسیا برای شناسایی ثبت می‌شد. حدود 400 سال پیش درهند، یعنی 143 سال قبل از گزارش پیتر سایمون پالاس، در برگی از یک کتاب که در مورد پرندگان نوشته شده است، شاهد یک نقاشی از درنای سیبری هستیم که نگارگری به نام استاد منصور نقاش دربار جهانگیر شاه مغول که بر هند حکومت می‌کرده در حدود سال 1625م (1004ش) آن را کشیده و توضیحاتی در مورد ظاهر، جثه و حتی طعم گوشت آن در این کتاب نوشته شده است.


Siberian Crane b


مستند نگاری علمی

حدود 60 سال پیش تحقیقات ومستند نگاری ازدرنای سیبری توسط دکتر فلینت (Veladimir Flint) در سال 1960م (1339ش) در شرق سیبری آغاز شد و به مدت یک دهه توسط او و تیمش ادامه یافت. یک دهه بعد در سال 1980م (1359ش) در دریاچه‌ی پویانگ (Poyang) چین، دکتر ژو فوچانگ (Zhou Fuchang) و دکتر دینگ وینینگ (Ding Wining) درنای سیبری را کشف و گزارش کردند. پس از آن پایش دسته‌ی مهاجرین شرقی درنای سیبری آغاز شد. یک سال بعد در 1981م (1360ش) دکتر سوروکین (Alexander Sorokin) که مشاور دکتر فلینت بود همراه تیمش توانستند محل زادآوری درناهای سیبری را در حوزه‌ی آبریز رودخانه کونووات (Kunovat) در غرب سیبری مشخص نمایند. سپس تایید شد که درناهایی که در کئولادو (Keoladeo) در نزدیکی آگرا در هند زمستان‌گذرانی می‌کنند و به نام دسته‌ی مرکزی شناخته می‌شوند نیز از همین درناها هستند. در تکمیل مشاهدات درناهای دسته‌ی غربی دکتر علی آشتیانی با توجه به اخبار رسیده از طرف خانم الن ووسالو-توکلی (Ellen Vuosalo-Tavakoli) در سال 1978م (1356ش) از تالاب فریدونکنار در جنوب دریای خزر در ایران، بلافاصله بررسی‌های میدانی را به همراه دکتر درک اسکات (Dereck Scot) انجام دادند و پس از تایید حضور درنای سیبری در این منطقه، جمعیت کوچکی از این پرنده کشف و گزارش شد. از آن پس همکاری ایران با بنیاد بین‌المللی درنا آغاز شد و هشت سال بعد در سال 1996م (1375ش) با کمک دکتر یوری مارکین (Yuri Markin) و همکاری مشترک با انجمن پرندگان وحشی ژاپن (WBSJ) یک عدد ردیاب ماهواره‌ای PTT به یکی از نرهای گروه در فریدونکنار وصل شد و با استفاده از سیگنال‌های دریافتی آن در بهار، دکتر مارکین و دکتر سوروکین توانستند محل زادآوری دسته‌ی غربی را در فاصله ی هزار کیلومتری از جنوب حوز‌ی آبریز کنوات (Kunovat) -جایی که درناهای سیبری دسته‌ی مرکزی و شرقی در آن زادآوری داشتند- کشف کنند. اینچنین بود که سه دسته شرقی، مرکزی و غربی به دقت پایش شدند وبا استفاده از حلقه‌گذاری‌ها و نصب ردیاب محل‌های زادآوری، زمستان‌گذرانی، مسیرهای مهاجرت پاییزه و بهاره، محل‌های استراحت میان مسیر، محل‌هایی که پرندگان نابالغ تابستان‌‌ها در آن به‌سر می‌برند و سایر الگوهای حرکتی آنان به‌دست آمد.
در این میان لزوم همکاری کشورها برای حفاظت به‌تدریج شکل گرفت. علاوه بر پیشرفته شدن روش‌های سرشماری، تلاش‌هایی پر فراز و فرود برای همکاری در حفظ اکوسیستم وآگاه‌سازی برای توسعه پایدار نیز انجام گرفت.


توافق‌نامه‌های مشترک برای حفاظت ازدرنای سیبری

1. تفاهم نامه ی حفاظت از گونه‌های جانوری مهاجر (CMS)Convention on the Conservation of Migratory Species of Wild Animals
این تفاهم نامه در سال 1993م (1372ش) با عنوان "یادداشت تفاهم برای حفاظت از درنای سیبری" بین کشورهای ایران، روسیه، آذربایجان، افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، مغولستان، چین، هند و پاکستان امضا شد که در آن این یازده کشور ملزم به همکاری در حفاظت از تالاب‌های مسیرهای مهاجرت درناهای سیبری و ایجاد شرایط بهتر و همچنین کاهش عوامل تأثیرگذار بر مرگ و میر مستقیم و یا غیر مستقیم درناهای سیبری شدند. اهداف اصلی این یادداشت تفاهم متمرکز است بر 1- انجام پایش و تحقیقات به منظور بهبود اطلاعات اکولوژیکی از درناهای سیبری، 2-افزایش جمعیت و تنوع ژنتیکی درناهای سیبری، 3- حفاظت از زیستگاه و توسعه شبکه‌ی مسیرهای پروازی درناهای سیبری در شرق، غرب و مرکز آسیا، 4- بالا بردن آگاهی عمومی و تبادل اطلاعات و 5- تقویت همکاری های ملی و بین‌المللی استوار است. این تفاهمنامه هر 2 تا 3 سال مورد بازبینی کشورهای عضو قرار می‌گیرد و در هر جلسه با تبادل اتفاقات افتاده و در حال وقوع، علت‌ها، بهترین آموخته‌ها و فعالیت‌های آتی بازنگری و اصلاح می‌شوند. همچنین این تفاهم‌نامه در جهت‌دهی به قانون‌گذاری دولت‌ها و تصمیم‌گیری مدیران مناطق حفاظت شده تأثیر مستقیمی دارد.


2. شبکه درنای آسیایی شمال شرقی (North East Asian Crane Site)
این شبکه شامل پروژه مشترک حفاظتی 4 کشور چین، قزاقستان، روسیه و ایران با نام (Siberian Crane Wetland Project) است. فاز اول عملیات حفاظتی این پروژه از سال 2003 تا 2006 انجام گرفت و بین سال های 2006 تا 2009 فاز دوم برنامه حفاظتی عملی شد. طبق پیش‌بینی‌ها قرار بود حاصل این پروژه نه فقط برای یک پرنده که از یک دسته باقی مانده است بلکه با احیای یک مسیر تاریخی مهاجرت پرندگان، برای تمام گونه‌های بومی و مهاجر این منطقه زیست‌بوم متعادلی را به ارمغان آورد.

3. توافقنامه حفاظت از پرندگان آبزی مهاجر آفریقا-اوراسیا Conservation of African-Eurasian Migratory Waterbirds (AEWA) که در آن به درنای سیبری نیز اشاره شده است.


4. مرکز Cracid & Crane Breeding and Conservation Center (CBCC) در کشور بلژیک که بخش عمده تحقیقات آن به پرنده‌های تالابی و مناطق ساوانا متعلق است. این مرکز با اختصاص بودجه به پروژه‌های حفاظتی و بین المللی و همکاری با متخصصین به آموزش محیط بانان، سایر افراد شاغل در این زمینه که در کشورهای مبدا و مرتبط با درنای سیبری هستند نیز می پردازد و تاکنون چندین نفر از افغانستان و پاکستان توسط این مرکز آموزش دیده اند.

ویژگی‌های خاص این پرنده‌ی در حال انقراض باعث توجه بیشتر به اهمیت‌ زیستگاه درنای سیبری و پایش مسیر مهاجرت و زیستگاه‌های مهم میان مسیر مهاجرت که در آن‌ها توقف دارند شده است. پیش از آنکه به فراز و فرود و شکست‌ها و موفقیت‌های این پروژه‌ها بپردازیم، لازم است توضیح مختصری درباره‌ی تقسیم‌بندی مسیرهای مهاجرت درناهای سیبری داشته باشیم و به شاخص بودن "امید" در میان درناهای سیبری و وضعیتی که دارد خواهیم پرداخت.

1. مسیر شرقی
گزارش‌های اخیر از جمعیت شرقی درنای سیبری که به دریاچه پویانگ (Poyang) در جنوب شرقی چین مهاجرت می کنند نشان می‌دهد که جمعیت این گروه، بیش از 3 هزار قطعه است. این تراکم از نظر پرنده شناسان، نشان دهنده‌ی نابودی سایر زیستگاه‌های درناهاست. همچنین، این تراکم بالا به‌دلیل اینکه درنای سیبری در زیستگاه زمستانه‌اش هم رفتارهای قلمرو طلبانه دارند و نیازمند سرزمین وسیع‌تر و منابع غذایی بیشتر در فضایی گسترده‌تر است، موجب نگرانی زیست‌شناسان نیز شده است. از طرف دیگر بجز درنای سیبری سایر گونه‌های آبزی و کنار‌آبزی، مهاجر و بومی این دریاچه نیز با بهم خوردن اکوسیستم طبیعی ناشی از این تراکم با مشکل روبرو خواهند شد. در مجموع می‌توان گفت با وجود جمعیت نسبتا خوب این دسته، نگرانی‌های مربوط به خطر انقراض درنای سیبری همچنان به‌قوت خود باقی هستند، کما اینکه احداث سد سه مرحله‌ای (Three Gorges Dam) و آبگیری آن در سال 2021م (1400ش) روی رود یانگ ‌تسه در چین، که نیروگاه تولید برق آن بزرگ ترین نیروگاه جهان به شمار می‌رود، بزودی تأثیرات منفی خود را بر اکوسیستم طبیعی رودخانه‌ی یانگ‌تسه و مناطق زمستان‌گذرانی درناهای سیبری خواهد گذاشت.


2. مسیر مرکزی
طبق گزارش رونالد سوی (Ronald Sauey) تعداد 100 درنای سیبری در سال 1967م (1346ش) در بهاراتپور هند دیده شدند. این تعداد در سال 1974م (1353ش) به حدود 75 فرد کاهش یافت و در سال 1978م (1356ش) از این دسته تنها یک جفت باقی ماند که پس از 24 سال مهاجرت تنهایی، آخرین بار در سال 2001م (1380ش) دیده شدند و از سال 2002م (1381ش) تا کنون دیگر دیده نشدند. به این ترتیب متاسفانه دسته مرکزی که مقصدش جنوب هند، پارک ملی کلادو (keoladeo) و منطقه‌ای در راجستان بود، سرانجام تلخ و سرنوشت مختوم به نابودی داشت. اما این اتفاق هنوز هم باعث بسته شدن پرونده‌ی پایش و حفاظت زیستگاهی دسته‌ی مرکزی نشده‌ است و تلاش‌های بین‌المللی زیادی برای حفظ اکوسیستم استراحتگاه‌های مهاجرتی و زمستان‌گذرانی درنای سیبری همچنان در حال انجام است و مردم محلی باز هم چشم امید به آمدن درناهای سیبری دوخته‌اند. گاهی نیز گزارش‌های غیر رسمی از مشاهده‌ی درنای سیبری شنیده می‌شود. دلایل گوناگونی برای این اتفاق تلخ برشمرده می‌شود که می توان به توسعه ی شهری و کشاورزی صنعتی و استفاده از آفت‌کش‌های شیمیایی، از بین رفتن تالاب‌هایی که درناها از آن‌ها به عنوان استراحتگاه‌هایی در مسیر مهاجرت خود استفاده می‌کردند- به دلایل مختلف از جمله زهکشی برخی از آن‌ها در هند و قرقیزستان- آلودگی‌های نفتی و جنگ (روسیه، افغانستان و پاکستان) و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر اقلیم همچنین و خشکسالی در کل آسیای میانه اشاره کرد. در این میان شکار بی‌رویه با ریشه‌ی تاریخی اقتصادی‌اش همواره گریبانگیر هند بوده و به‌عنوان یک معضل فرهنگی در کنار سایر عوامل تأثیر عمده‌ای در از بین رفتن جمعیت مرکزی درنای سیبری داشته است.

 

3. مسیر غربی
اولین مشاهده‌ از جمعیت غربی درنای سیبری در سال 1773م (1152ش) توسط Pallas و Zarudni در گیلان ثبت شده است و بعد از آن هم چندین مشاهده‌ی دیگر در گیلان به ثبت رسید. اما در مورد مشاهده‌ی آن‌ها در منطقه‌ی فریدونکنار که امروزه درنای سیبری در آن زمستان‌گذرانی دارد گزارشی تا سال 1978م (1356ش) موجود نیست. این‌ احتمال که به دلیل قرار گرفتن آن‌ها بین دسته‌های اگرت‌های بزرگ، درناهای سیبری با آن‌ها اشتباه گرفته شده و تشخیص داده نشده باشند و یا کلا دیده نشده‌اند دور از انتظار نیست. از طرفی چون پرواز درناها و رقص و صدای آن‌ها بسیار خاص بوده و تشخیص آن‌ها برای یک پرنده‌شناس به‌راحتی امکان‌پذیر است، این احتمال نیز وجود دارد که پایش مستمر و اصولی پرندگان کنارآبزی مخصوصا درناها در آن منطقه کمتر صورت گرفته باشد و در نتیجه گزارشی هم از مشاهده‌ی درنای سیبری در آن منطقه ثبت نشده باشد. در گزارشات پایش دسته‌ی غربی زمستان‌گذران درنای سیبری پس از مشاهده‌ی آن‌ها در پاییز سال 1978م (1357ش) چنین آمده است که در فاصله‌ی دو دهه‌ی بین زمستان 1979م (1357ش) تا سال 2000م (1379ش) حدود 10 الی 12 فرد جمعیت ثابت درنای سیبری، در تالاب بین‌المللی فریدونکنار، ازباران و سرخرود هر ساله برای زمستان‌گذرانی فرود می‌آمدند. در نهایت این جمعیت در سال 2005م (1384ش) به دو فرد نر کاهش می‌یابد و جفت یکی از این درناها که آرزو نام داشت مفقود می‌شود (به احتمال بسیار زیاد آرزو در ایران شکار شده است). پس از دو سال یعنی از سال 2006م (1386) تنها یک فرد که جنسیت آن یک درنای نر و سن آن حدود بیست سال تخمین زده شده‌است باقی می‌ماند که "امید" نامگذاری شده و تا امروز پس از گذشت 15 سال به صورت کاملا تنها پس از طی مسیری حدود 5، 000 کیلومتری برای زمستان‌گذرانی به منطقه‌ی فریدونکنار مهاجرت می‌کند. این احتمال ‌که امید خانواده‌ای تشکیل دهد از لحاظ بیولوژی رفتاری درناها بسیار ضعیف است، چون اصولا آنها تک‌همسر هستند و پس از مرگ جفت خود همسری نمی‌گزینند. اما وجود امید به عنوان یک شاخص فرهنگی به نمادی تبدیل شده است که همچنان می‌تواند باعث امیدواری برای به ثمر نشستن تمام تلاش‌هایی که برای احیای دسته‌ی غربی انجام گرفته باشد و همچنین به حفاظت اکوسیستم‌های زیستگاه‌های زادآوری و تالاب‌های استراحتگاهی و زمستان‌گذرانی همه‌ی درناها بیانجامد.
در نهایت اگر به تاریخچه‌ی اقدامات انجام شده در جهت حفظ درنای سیبری نگاهی بیندازیم به نکات جالبی برخواهیم خورد که می‌تواند علاوه بر شناخت بیشتر، کورسوی امیدی برای تلاش در جهت حفظ این‌ گونه‌ی ارزشمند توسط ما و سایر کشورهایی که در مسیر مهاجرت این پرنده قرار گرفته‌اند، باشد.


اقدامات عملی برای حفاظت از درنای سیبری

1. تلاش برای احیای مسیر مرکزی از طریق پرواز درناها به دنبال پاراگلایدر

در سال 2006 محققان روسی دو جوجه درنای سیبری را به همراه دو جوجه درنای معمولی توسط گلایدر فوق سبک از منطقه کنوات به سمت جنوب روسیه هدایت کردند. هدف این پرواز آزمایشی احیای مسیر مهاجرتی از سیبری به مناطق زمستان‌گذرانی در هند برای درناهای سیبری رهاسازی شده بود تا دوباره بتوانند به این مناطق مهاجرت کنند. با وجود شکست، این تلاش‌ها همچنان با افت و خیز در بعضی مناطق که در گذشته کوریدور مرکزی محسوب می‌شد در حال انجام است.


2. احیای درنای سیبری با عنوان پرورش در اسارت و رها سازی در طبیعت

درتمام این سال‌ها که از نخستین مطالعات توسط دکتر آرچیبالد (George Archibald) موسس و مدیر بنیاد بین‌المللی درناها International Cranes Foundation (ICF) و سوی (Ron Sauey) که از سال 1970 آغاز شده بوده همچنان ایده و عملیات پرورش درنای سیبری در اسارت و رهاسازی آن‌ها در کنار درناهای وحشی و زیستگاه‌های طبیعی‌شان با دقت و همکاری بین اللملی کشورها در حال انجام بود. این پروژه با حمایت مالی و سپردن پروژه به دکتر فلینت (Veladimir E.Flint) در1974 و قرارداد همکاری بین آمریکا، چین و روسیه در سال 1976 به طور جدی آغاز شد. از آنجایی که درناهای موجود در باغ وحش‌ها زادآوری نداشتند تصمیم بر این شد که یک مرکز تولید مثل در قلمرو ذخیره‌گاه طبیعی موجود ساخته شود. مکانی که فاصله چندانی با مسکو نداشته باشد و پتانسیل کافی نیز برای حفظ درناهای پرورشی را داشته باشد. در نهایت مرکز تولید مثل درنای اوکا (OCBC) Oka Crane Breeding Center در منطقه ریازان (Ryazan) روسیه انتخاب شد.

با همکاری مرکز تولید مثل درنای اکا (OCBC) و بنیاد بین المللی درنا (International Crane Foundation) در آمریکا، تخم‌های درناهای سیبری وحشی (یکی از دو تخم گذاشته شده که معمولا شانس بقای کمی دارد) در شرق سیبری جمع‌آوری شدند و به این مرکز انتقال یافتند تا جوجه درناهای سر از تخم درآورند و در آنجا با در نظر گرفتن پروتکل‌های خاص که موجب اهلی شدن آن‌ها نگردد و بتوانند در حیات وحش به زندگی خود ادامه دهند، پرورش یابند. اولین جوجه درنای سیبری در اسارت به نام داشنکا (Dushenka) در سال 1981 در بنیاد بین المللی درنا متولد شد و تا امروز جمعیت درناهای سیبری این مرکز به حدود 200 فرد رسیده است که برخی از آن‌ها حاصل بزرگ شدن توسط پدر و مادرشان خودشان هستند.

 


3. تلاش برای احیای مسیر مرکزی و غربی از طریق رها سازی درناهای پرورشی

بنیاد بین المللی درنا (ICF) و بسیاری از سازمان‌ها تلاش‌های قابل ملاحظه‌ای برای جلوگیری از انقراض جمعیت‌های مرکزی و غربی انجام داده‌اند. برقراری ارتباط با دولت‌ها، ایجاد آگاهی در بین مردم محلی در مسیر مهاجرت، مدیریت زیستگاه و جمع‌آوری سرمایه از جمله این موارد بوده است. چندین مورد رهاسازی درناهای سیبری غیر وحشی برای افزایش جمعیت درناهای سیبری وحشی در مناطق مختلف روسیه از جمله منطقه کنوات و منطقه بین سال‌های 1992م (1371ش) تا 2008م (1387ش) انجام شده است و مجموعا نیز از سال 1991م (1370ش) تا 1998م (1377ش) انجام شد، ازجمله آزادسازی جوجه‌های پرورش یافته‌ی درناهای سیبری در اسارت و رشد و یادگیری آن‌ها توسط درناهای معمولی وحشی در مناطق تولید مثل جمعیت مرکزی آن‌ها در حوضه کونووات. همچنین در فاصله‌ی سال‌های 1996م (1375ش) تا 2009م (1388ش) تعداد 10 فرد درنای سیبری پرورشی در منطقه‌ی فریدونکنار رهاسازی گردید و سه فرد از آن‌ها هم به ردیاب ماهواره‌ای PTT مجهز شدند. رهاسازی درناهای پرورشی در مسیر غربی از 15 سال قبل تا کنون انجام می‌شود که از هیچ‌کدام از درناهای حلقه‌گذاری شده گزارش مطلوبی بدست نیامد. از عمده عوامل شکست پروژه‌ها می‌توان به عدم مهاجرت درنای پرورشی با سایر درناهای وحشی، شکار و یا توقف در میانه‌ی راه اشاره کرد. با توجه به وجود معضل شکار، ضرورت ایمن‌سازی تالاب‌ها و بازدارندگی از شکار و در کنار آن آگاه‌سازی جامعه‌ی محلی به عنوان زیرساخت اولیه به‌وضوح قابل درک است.

احیای مسیر غربی با رها سازی در ایران

تلاش های صورت گرفته برای رها سازی درناهای سیبری پرورشی یا نجات یافته از صید در ایران نیز روایتی پر چالش است. از سال‌ 1996م (1375ش) تا 2009م (1388ش) در مجموع تعداد 10 فرد درنای سیبری پرورشی در منطقه‌ی فریدونکنار رهاسازی گردید و برخی از آن‌ها هم به ردیاب PTT مجهز شدند. ولی هیچ‌کدام موفق به همراهی در کل مسیر مهاجرت با درناهای سیبری وحشی نشدند و به ایران بازنگشتند.
اولین بار در سال 1996م (1375ش) دو فرد درنای نر سیبری پرورشی از بنیاد بین‌المللی درناها (ICF) در آمریکا به نام‌های "Yertle" و "Arjan" به ایران آورده شدند تا در فریدونکنار رها سازی گردند. این دو درنای پرورشی حلقه‌گذاری شده به ردیاب ماهواره‌ای PTT اهدایی از انجمن پرندگان وحشی ژاپن نیز مجهز شدند و در فریدونکنار رهاسازی گردیدند. همزمان یک درنای نر وحشی نیز به دام انداخته شد و پس از حلقه‌گذاری و مجهز شدن به ردیاب ماهواره‌ای PTT رها گردید. در این سال دو درنای پرورشی به درنای وحشی ملحق نشدند و با او مهاجرت نکردند. یکی از این درناها گرفته شد و تا پایان عمر خود یعنی 10 سال بعد (1385ش) در اسارت در مرکز پردیسان تهران نگداری شد. اما برای اولین بار ردیاب ماهواره‌ای PTT درنای نر وحشی توانست اطلاعات بسیار مفیدی از مسیر مهاجرت این پرنده به پرنده‌شناسان مخابره کند.
در ژانویه 2003م (دی 1382) سه درنای جوان از مرکز پرورش درنای سیبری در اکا (OCBC) به ایران منتقل شدند. دو درنای نر پرورشی به نام‌های "Khoper" و "Don" قبلا در آزمایش پرواز با گلایدر در کنوات در سال 2002م (1381ش) شرکت کرده بودند و سومین درنا هم یک ماده پرورشی به نام "Angara" بود. این درنای ماده پس از حلقه‌گذاری و مجهز شدند به ردیاب ماهواره‌ای PTT در دامگاه سرخرود که که یک درنای سیبری وحشی نر و یک درنای خاکستری در آن بودند رها شد. دو درنای پرورشی در دامگاه فریدونکنار که یک جفت درنای سیبری وحشی در آن حضور داشتند رهاسازی گردیدند ولی به دلایل متعدد در کمتر از سه هفته این دو درنا به قفس و به پارک ملی بوجاق که یکی از مناطق مستعد زمستان‌گذرانی درناهای سیبری است منتقل شدند و بعدا در همانجا جان باختند. اما درنای ماده توانست با یک جفت درنای وحشی و یک درنای خاکستری مهاجرت را آغاز کند ولی سرنوشت او نیز پس از مهاجرت مشخص نیست چون سیگنال‌های دریافتی پس از عبور از کشور آذربایجان تا داغستان روسیه حضور او را نشان دادند و در آنجا متوقف شدند و پس از بررسی‌های میدانی نه اثری از او و نه ردیابش پیدا شد.
در دسامبر 2003م (آبان 1382ش) دو فرد درنای پرورشی مرکز اکا (OCBC) شامل یک نر به نام "Vokhma" و یک ماده به نام "Suna" در دامگاه فریدونکنار رهاسازی شدند. هر دو درنا حلقه‌گذاری و یکی از آن‌ها به ردیاب ماهواره‌ای PTT مجهز شد. آن‌ها شروع به مهاجرت کردند ولی مردم محلی انزلی درنای دارای ردیاب را در فاصله‌ی حدود 300 کیلومتری از فریدونکنار پیدا کردند و پس از جدا کردن ردیاب و حلقه‌ها تا پاییز 2005م (1384ش) در اسارت در پارک ملی بوجاق نگهداری شد تا اینکه در نوامبر 2005م (آذر 1384) و تنها دو روز بعد از ورود دو درنای وحشی، او را پس از حلقه‌گذاری مجدد، دوباره در دامگاه فریدونکنار رهاسازی کردند. پس از چند ماه در 3 مارچ 2006م (اسفند 1385) این بار این درنای ماده با دو درنای وحشی همراه شد و مهاجرت را با آن‌ها آغاز کرد و از آن زمان تاکنون اطلاعی از سرنوشتش موجود نیست.
در ژانویه 2007 (دی 1386) دو درنای سیبری دیگر از مرکز اکا (OCBC) به ایران آورده شدند. یکی از آن‌ها که ماده بود و "Inya" نام داشت و درنای پس از حلقه‌گذاری و تجهیز به فرستنده PTT در دامگاه فریدونکنار جایی که یک درنای نر وحشی _ درنای نر وحشی باقی‌مانده همان "امید" است_در آن حضور داشت رها شد و خوشبختانه پس از سه روز در حال آوازخواندن با درنای نر دیده شد و پس از زمستان‌گذرانی با یکدیگر به پرواز درآمدند و مهاجرت کردند اما متاسفانه هیچ سیگنالی از فرستنده‌ی این درنای ماده دریافت نشد و از سرنوشت او اطلاعی در دست نیست. درنای دوم که یک نر به نام "Vitim"بود تا پاییز سال بعد در اسارت در دامگاه فریدونکنار نگهداری شد و چند روز پس از ورود درنای نر وحشی در نوامبر 2007م (آبان 1386) پس از حلقه‌گذاری در دامگاه فریدونکنار رهاسازی شد. اما چند روز بعد در ساعت 23:30 در تورهای هوایی غیر مجاز دامگاهداران در منطقه‌ی سوته‌ی فریدونکنار گرفتار شد. پس از رهاسازی او به مدت چند هفته در حالت نیمه اسارت در دامگاه فریدونکنار نگهداری شد و مجددا در آذر ماه رهاسازی گردید. در نهایت این درنای نر پرورشی و درنای نر وحشی در پرواز مهاجرت با یکدیگر دیده شدند و پس از آن اطلاعی در دست نیست.
آخرین رهاسازی به منظور نجات جمعیت غربی درنای سیبری از انقراض در ایران مربوط یک درنای پرورشی ماده از مرکز پرورش اکا Oka (OCBC) به نام "Neya" است، که در تاریخ 13 دسامبر 2008م (23 آذر 1387) بعد از تجهیز به فرستند در فریدونکنار رهاسازی شده بود و ارتباط خوبی نیز با یک درنای نر باقی‌مانده از جمعیت درناهای وحشی برقرار کرده بود. Neya در تاریخ 25 فوریه 2009م (7 اسفند 1387) مهاجرت بازگشت خود را به همراه درنای سیبری نر وحشی به سمت مناطق زادآوری آغاز کرد ولی متاسفانه آخرین سیگنال دریافتی از آن تنها چهار روز پس از آغاز مهاجرت و پس از طی 250 کیلومتر مسافت در 1 مارچ 2009 (11 اسفند 1387) از منطقه‌ی سفیدرود گیلان گزارش شد.
در مجموع دو فرد درنای سیبری از مرکز (ICF) و هشت فرد از مرکز (OCBC) در ایران رهاسازی شده اند. سه فرد درنای سیبری رهاسازی شده در این منطقه جان خود را از دست دادند و پنج فرد نیز در طی این مدت با درنای سیبری وحشی مهاجرت بازگشت به سیبری را آغاز کردند ولی به دلایل مختلف ازجمله توقف ارسال سیگنال ردیاب‌ها، اطلاعی از سرنوشت آن‌ها در دست نیست. مواردی همچون گیرافتادن در تورهای هوایی غیر مجاز صید غاز دامگاه‌داران منطقه، برای درناهای پرورشی رهاسازی شده نیز گزارش شده است. اتفاقات طبیعی و معضل شکار در از بین رفتن درناهای رهاسازی شده بی‌تأثیر نبوده است. به این ترتیب نجات جمعیت غربی درنای سیبری تا به امروز با شکست مواجه شده است. ولی این شکست‌ها و ناکامی‌ها برای احیای جمعیت غربی درناهای سیبری، نمی‌تواند پایانی بر تمام این تلاش‌ها باشد و این احتمال وجود دارد که در صورت همکاری مجدد ایران، روسیه به‌ویزه مرکز پرورش درنای اکا (OCBC) و آذربایجان به عنوان یکی از کشورهایی که "امید" در تالاب‌های آن استراحت میان مسیر مهاجرت را انجام می‌دهد و یا سازمان‌های غیر دولتی بین‌الملی مانند بنیاد بین‌المللی درنا (ICF) و مرکز پرورش و حفاظت درنای بلژیک (CBCC) و  همچنین سازمان‌های غیر دولتی داخلی، بازهم بتوان شاهد تلاش‌هایی با بهره‌گیری از تجربیات ناموفق قبلی و بهره‌گیری از تکنولوژی‌های روز جهت احیای جمعیت غربی درنای سیبری بود. در غیر اینصورت دیر یا زود شاهد از بین رفتن جمعیت غربی درنای سیبری که تنها یک فرد وحشی (امید) از آن‌ها باقی مانده خواهیم بود. از بین رفتن امید یعنی عدم انتقال تجربیاتی که او از درناهای وحشی دیگر که هزاران سال این مسیر مهاجرتی را طی می‌کرده‌اند.

در حال حاضر تنها اوست که می‌تواند تجربیات خود را برای مهاجرت در مسیری حدود 5,000 کیلومتری از سیبری غربی به سمت ولگا و غرب دریای خزر و گذر از آذربایجان و بخش‌هایی از ایران برای رسیدن به منطقه فریدونکنار و برگشت به سیبری غربی را با تمامی خطراتی که در این مسیر همراه آن است به درناهای پرورشی بیاموزد تا شاید در آینده‌ای نه‌چندان دور شاهد احیای مسیر غربی درناهای سیبری باشیم. روایت امید حالا شاید تنها امید نهادهای بین‌المللی، متخصصین و علاقمندان به پرندگان است و زمزمه‌هایی برای آوردن یک درنای سیبری دیگر و رهاسازی آن در کنار امید باز هم به گوش می‌رسد و امید است تا این بار "امید"مان ناامید نگردد.

 Siberian Crane _Abraham Shokouhi_Iranian BIrding Club

درنای سیبری باقی‌مانده از جمعیت غربی در ایران (امید)_شکوهی

 

مشکلات اصلی و وضعیت فعلی درنای سیبری

طبق گفته های اخیر خانم الن ووسالو-توکلی جانور شناس و پژوهشگر فنلاندی که از ابتدا در پروژه درنای سیبری در ایران بوده و در این زمینه پژوهش‌های بسیاری انجام داده ‌است، روش‌های جدید شکار در دامگاه‌های فریدونکنار و اِزباران که باعث شکار تعداد بسیاری از پرندگان مهاجر می‌شود به ناکامی پروژه حافظت از درنای سیبری خواهد انجامید. روش سنتی و منحصر بفردی که در گذشته رایج بوده و آسیب کمتری به جمعیت پرندگان مهاجر می‌زد و به نوعی روش سازگاز و پایداری تلقی می‌شد از طرف سازمان محیط زیست نیز پذیرفته شده بود، "دوماچال " نام داشت و در آن معمولا تعداد کمی اردک وحشی تنها در مدت روز و با قابلیت کنترل بر نوع گونه (شکار گزینشی) به دام می‌افتاد و امکان به دام انداختن و شکار به صورت تجاری مانند آنچه امروزه شاهد آن هستیم، وجود نداشت.
همچنین طبق صحبت‌های آقای دکتر قاسمپوری عضو هیات علمی گروه محیط زیست دانشگاه تربیت مدرس، هر بار فرود آمدن و برخاستن "امید" در میان تورهای هوایی غیر مجاز دامگاه‌داران، دکل‌های برق و به سلامت گذشتن آن از منطقه شانس بزرگی است که نصیب دوستدارانش می‌شود. توسعه روزافزون ساختمان سازی که در پی تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی به سرعت در حال رخ دادن است و همچنین سخت شدن معیشت بومیان منطقه که باعث زیر کشت رفتن دوباره (دِباره کشت) یا همانکشت دوم شالیزارها در نیمه دوم سال برای بدست آوردن محصول بیشتر و همچنین سد سازی درقسمت انتهایی رودخانه هراز که سرخرود نام دارد، نه تنها زیست زمستانه‌ی درنای سیبری، بلکه تمام پرندگان مهاجرآبزی و کنارآبزی این منطقه را نیز ناممکن خواهد ساخت.
*دامگاه: شالیزارهایی که با پایان فصل برداشت محصول به دور آن‌ها پرچین کشیده می‌شود و آبگیری شده و در برخی موارد دانه‌پاشی می‌شوند تا پرندگان مهاجر به آن‌ها جذب شده و به روش‌های متعدد و بدون سر و صدا و با حداقل رفت و آمد انسان‌ها، این مناطق را برای پرندگان امن جلوه داده تا آن‌ها را به دام انداخته و در نهایت شکار ‌‌شوند، دامگاه می‌گویند. مالکیت این زمین‌های کشاورزی به صورت غیر دولتی بوده و معمولا صاحبان این زمین‌ها پس از پایان برداشت زمین‌های خود را در فصل پاییز و زمستان (تا نیمه دوم اسفند) به دامگاه‌داران اجاره می‌دهند. این مناطق که شامل تعریف تالاب‌های فصلی می‌شوند به دلیل اهمیت بالا برای زمستان‌گذرانی پرندگان آبزی و کنارآبزی مهاجر، این مناطق به‌عنوان تالاب بین‌المللی فریدونکنار، ازباران و سرخرود در کنوانسیون رامسر شناخته شده و توسط سازمان محیط زیست به عنوان منطقه تیراندازی ممنونع معرفی گردیده است. همچنین این سازمان بخشی از این محدوده شامل 48 هکتار آن را به عنوان پناهگاه حیات وحش اعلام و یک ساختمان محیط‌بانی در آن احداث نموده است. با این حال متاسفانه در دو دهه‌ی اخیر تعداد بسیار زیادی از پرندگان مهاجر زمستان‌گذارن در این مناطق به روش‌های مختلف شکار شده و یا حتی به صورت زنده به فروش می‌رسند. در برخی ازتخمین‌های غیر رسمی در برخی از سال‌ها میزان شکار تا کاهش نیمی از جمعیت دو میلیونی پرندگان مهاجر اعلام شده است که به نوعی ی فاجعه‌ی ملی محسوب می‌گردد. امید است با آموزش و آگاه‌سازی مردم به حفاظت از پرندگان و جمع شدن بازارهای غیرقانونی فروش پرندگان مهاجر و حضور پررنگ‌تر محیط‌بانان و کسب اختیارات بیشتر سازمان محیط زیست شاهد کمرنگ شدن شکار پرندگان مهاجر باشیم.

Damgah دامگاه فریدونکنار
نمونه‌هایی از دامگاه‌های فریدونکنار، ازباران و سرخرود

 

 دامگاه Damgah پرندگان مهاجر درنای سیبری

پایه‌های بیشمار تورهای هوایی در منطقه فریدونکنار، ازباران و سرخرود


سالانه روز جهانی درنای سیبری در 26 اکتبر (4 آبان) در 70 منطقه در 8 کشور با حضور بخش خصوصی و سازمان‌های مردم‌نهاد ها برگزار می‌شود. این اقدامات باعث شناخت و آگاهی عمومی جوامع و توجه بیشتر مردم به حفاظت از مناطق زمستان‌گذرانی درنا و حفظ امنیت آن‌ها و جلوگیری از شکار می‌شود.
ایران به عنوان کشوری که امید 15 سال است (بجز سال 88 و 94 شمسی) به تنهایی به آن مهاجرت می‌کند و دارای سابقه‌ی حفاظت و آغازگر و مبدع کنوانسیون حفاظت از تالاب‌ها (بهمن 1349) که به نام "کنوانسیون رامسر" در جهان شناخته شده است، نقش سترگی ایفا نموده و می تواند همچنان درخشش خود را باز یابد.
طبق یکی از پایه های اصلی علم اکوتوریسم همیشه تبادل اطلاعات برای حفاظت و توسعه ی پایداردر الویت است، حفظ زیست‌بوم نیز از این قاعده مستثنی نیست و ما در این مطلب سعی کردیم تا با جمع آوری مطالب مستند علمی گامی در جهت افزایش دانش شما نسبت به درناهای سیبری برداشته و مسیر پر فراز و نشیب حفاظت از آن‌ها، مخصوصا تک درنای سیبری باقی‌مانده از جمعیت غربی "امید" را شرح دهیم و امیدوار باشیم با افزایش آگاهی نسبت به پرندگان مهاجر گامی هرچند کوچک در جهت حفاظت از آن‌ها برداشته باشیم.

 

منابع:


www.Birdlife.org
www.cranefondation.org
www.cambridge.org/core/journals/bird-conservation
www.cms.int/siberian-crane/en/page/breeding-centers
www.animalia.bio/siberian-crane
www.unansea.com
www.publish.illinois.edu/petersimonpallas/1968-siberian-expedition
www.kolkatabirds.com/articles/siberiancraneindia.html
www.iranianbirdingclub.com/details.asp?id=25461
www.osme.org/wp-content/uploads/2019/10/4-Zadegan_C_pp112-121_31_2_Sandgrouse.pdf

 


تاریخ ارسال: 1401/10/17
نظرات شما:

         

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به باشگاه پرنده نگری ایرانیان می باشد